آبانآبان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

آبان گاه

شاداب...

1394/1/23 9:00
نویسنده : مامان مژگان
269 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

شاداب تر از صبحی دل پاک تر از باران

روی مه تابانت چون غنچه گل خندان

آن چهره نورانی تمثیل مه تابان

قرص نگهت در شب چون دایره ای رخشان

 

لطیف ترین،آبان بانو

مامان مژگان دورت بگرده،مامان مژگان پیش مرگت بشه...دخترم نازنینم..پاره تنم..چقدر تو خوش رو و خوش خنده ای..چقدر تو شیرینی..همیشه داری می خندی..وقتی بیدار میشی میایی تو هال (خونه بابابزرگ یا خونه خودمون) ...با خنده دلگشا میایی.ذوق می کنی..حرکات شیرین انجام میدی...

تازگی ها هم یاد گرفتی..گل من وجانان می افتی..جیغ میکشی می خندی....تا میبینی جانان پیشه منه..تو هم از تو اتاق جیغ میکشی و میایی خودتو می اندازی روی ما و هی می خندی

یادگرفتی بگی:"چیییییییییییییییییییییی..."....حسابی هم ددر شناس شدی..دیروز بابای رفت سرکار شما تا ده دقیقه پشت در گریه می کردی..می زدی به در و می گفتی :"دد..دد"..بمیرم الهی که ناراحت بودی چرا بابایی شما را نبرده "دد"

اینقدر کارهای بامزه انجام می دی نمی دونم کودمشو بنویسم..مادر بلا گردونت بشه عشقم

چندروز پیش می خواستی بابای بغلت کنه...رفتی دست بابایی را گرفتی از تخت آوردیش پایین..اشاره می کردی دمپاییهاشو بپوشه..وقتی بابا پوشید دستتو دراز کردی که بغلت کنه و راهت ببره..حسابی بابای هستی..نازدونه من

 

یا وقتی نشتستم و یه ترانه شاد از تلویزیون پخش میشه..می آیی دست منو میگیری و میکشی منظورت اینه که باهم برقصیم

آخ مادر فدای تو بشه...آخه مادر قربونت بره..آخه مادر پیش مرگت بشه..من همینجوری هم واسه تو جونم در میاد..این کارهارو می کنی نفسم دیگه بالا نمی آید ها..........

عاشقتم برگ گلم..عاشقتم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبان گاه می باشد